نفس رضا...
آخ...که بازم قلبمو شکستی چیز تازه ای نیست بار اول و آخرتم نیست...آخه من چه گناهی کرد که اینطوری اذیتم میکنی؟؟؟؟؟؟منه بیچاره که با همه خوبی و بدیت داشتم میساختم .... روزیکه این وبلاگ رو واست ساختم خیلی ذوق داشتم چون حرفامو راحت میتونستم بهت بگم...رفتی و دیدی قول دادی برمیگردی اما بعد از دو روز بازم هرچی از دهنت در امد گفتی و رفتی آخه چرا؟؟؟؟رضا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ رضای من؟رضااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟چرا؟چرا؟ گناهم چیه؟بخدا چون نزدیک نیستی درمورد بد فکر میکنی...بیا یه مدت منو زیر نظر بگیر ببین چیکار میکنم بعد بگو من بدم بیا از اطرافیانم تحقیق کن بد بگو.....................هستم...!!!!! خدایا ! به من توفیق تلاش در شکست.. صبر در نومیدی..رفتن بی همراه.. جهاد بی سلاح..کار بی پاداش.. فداکاری در سکوت.. خوبی بی نمود… دین بی دنیا… عظمت بی نام… خدمت بی نان.. ایمان بی ریا… خوبی بی نمود… گستاخی بی خامی… مناعت بی غرور.. عشق بی هوس .. تنهایی در انبوه جمعیت… ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند… روزی کن باز امشب عشق تنها میشود...زخم سهم فرق مولا میشود... آفتاب عشق گلگون میشود...سینه سجاده پر خون میشود... پشت نخل از زخم او خم میشود...داغ حسرت سهم آدم میشود.... جاده میماند غریب و بی سوار...ذوالفقار عدل میگیرد غبار... در این شبهای نورانی من را نیز از دعای خیرتان محروم نفرمایید... التماس دعا... یه زغال بر میدارم و دورت یه خط میکشم و مینویسم... این بی معرفت دنیای منه...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |