نفس رضا...
نمیدونم چی شد که اینجوری شد...نمیدونم چند روزه نیستی پیشم... اینا رو میگم که فقط بدونی...دارم یواش یواش دیونه میشم... تا کی به عشق دیدن دوبارت...تو کوچه ها خسته بشم بمیرم... تا کی باید دنبال تو بگردم...از کی باید سراغتو بگیرم...از کی باید سراغتو بگیرم...؟ قرار نبود چشمای من خیس بشه...قرار نبود هر چی قرار نیست بشه...قرار نبود دیدنت آرزومشه...قرار نبود که اینجوری تمومشه... یادت میاد ثانیه های آخر ...گفتی میرم اما میام به زودی...چشمامو بستم نبینی اشکمو...چشمامو وا کردم و رفته بودی...چشمامو وا کردم و رفته بودی... قرار نبود منتظرت بمونم...قرار نبود بری و بر نگردی... از اولش کنار من نبودی...آخرشم کار خودت رو کردی... قرار نبود چشمای من خیس بشه...قرار نبودهرچی قرار نیست بشه... قرار نبود دیدنت آرزومشه...قرار نبود که اینجوری تمومشه...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |