نفس رضا...
سلام امروز رضا بعد از خیلی وقت به وبلاگم سر زد و نوشته هامو دید و البته نظرای شما رو هم دید وخیلی عصبانی شد آخه بهش توهین کرده بودید و به قول خودش تو وبلاگ ازش غولی شاختم و... هرچندمن طرفشو گرفتم اما بازم شدیدقاطی کرده و بهم گفت دلش نمیخواد من بیام تو این وبلاگ و اگه بدون اجازه اون بخوام بیام خب بیام و منم با اینکه واقعا با عشق این وبلاگ رو ساختم و دلم نمیاد ترکش کنم ولی مجبورم برم چون آقامون منع کرده... خداحافظ همگیتون...!؟!؟
نوشته شده در دوشنبه 91/7/3ساعت
12:43 عصر توسط نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |