• وبلاگ : نفس رضا...
  • يادداشت : همش سراب بود
  • نظرات : 11 خصوصي ، 52 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    وقتي که ديگر نبود من به بودنش نياز من شدم
    وقتي که ديگر رفت من به انتظارآمدنش نشستم
    وقتي که ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم
    وقتي که او تمام کرد من شروع کردم..وقتي او تمام شد من آغازشدم
    وچه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگي کردن است مثل تنها مردن!
    سلام عزيز دلم ببخش دير اومدم گلم... غصه نخور فدات شم راستش بعضي ها اين طوري اند...من خودم تجربه شو نداشتم ولي انقدر ديدم که شده برام تجربه!ببيبن سعي کن هيچ وقت نفرينش نکني به جاي دعا هاي منفي براش از خدا اول از همه بخواه که راه درست رو بهش نشون بده باورکن گلم اين جوري بهتره حتي براي خودت..
    اميدوارم هرچه زود تر بهتربشي عزيزم
    پاسخ

    سلام بعضي وقتاخودم از نفرينام ميترسم سعي ميكنم ديگه نفرينش نكنم